۷ ثور، آغاز شومترین فاجعهی ملی بود
۷ ثور، آغاز شومترین فاجعهی ملی بود.

۷ ثور، آغاز شومترین فاجعهی ملی بود؛ و ۸ ثور، روزی که میتوانست طلوع نجات باشد. اما از پیوند تلخ این دو، فتنههایی چون قومگرایی، رهبرپرستی، جنگ داخلی، فساد و اشغال دوباره زاده شد.
بسمالله الرحمن الرحیم
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ (الحشر: ۱۹)
«و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا نیز آنان را به خودشان واگذاشت تا خویش را فراموش کنند.»
ملت بزرگ، مجاهد و مسلمان افغانستان!
وارثان شهدای معظم انقلاب اسلامی افغانستان!
در این روزها، به آستانهی دو رخداد بزرگ و سرنوشتساز از تاریخ پررنج و افتخار این سرزمین میرسیم؛ دو روزی که هرچند فاصلهی تقویمیشان تنها بیستوچهار ساعت است، اما فاصلهی معنوی، اخلاقی و سیاسیشان به گسترهی نسلها میرسد:
۷ ثور؛ روز آغاز شومترین فاجعهی ملی،
و ۸ ثور؛ روزی که میتوانست طلوع نجات باشد، اگر…
هفتم ثور ۱۳۵۷، روزی بود که مزدوران داخلی، با تکیه بر سلاح بیگانه و حمایت اتحاد جماهیر شوروی، دست به کودتایی زدند که نهتنها حکومت، بلکه شرف، استقلال و باورهای این ملت را آماج آتش و خون قرار داد.
کودتای خلق و پرچم، سرآغاز قرن سیاه اسارت، تباهی، هجرت و شهادت میلیونها فرزند این آب و خاک شد.
در آن روز نحس، تنها «دولت» سقوط نکرد؛ «ملت» در خون نشست، و درهای اشغال، ارتداد، الحاد و تفرقه گشوده شد. بیگانگان آمدند و وطن ما را به میدان رقابتهای ایدئولوژیک و نیابتی بدل ساختند.
هر وجب از این خاک با خون شهیدان و اشک یتیمان درآمیخت؛ اما ملت ما تسلیم نشد؛ برخاست، جهاد کرد، مقاومت ورزید و تاریخ آفرید.
هشتم ثور ۱۳۷۱، اما روزی بود که باید «ثمرهی جهاد» در قالب حکومت اسلامیِ مستقل، مردمی و فراگیر به بار مینشست؛ اما دریغا که بذر مجاهدت، در مزرعهی نفاق و تفرقه به آفت گرفتار شد.
بر اثر غفلت برخی رهبران، نفوذ دشمن، بیبصیرتی سیاسی و خیانتهای فکری، ملت ما از یک کابوس رهایی نیافت؛ بلکه در کلاف پیچیدهای از بحرانهای نوین گرفتار آمد که تا امروز همچنان میسوزاند.
ای ملت عزیز!
۷ ثور به ما آموخت که بیگانگان چگونه با چهرههای داخلی، ریشهی استقلال و دین را هدف میگیرند؛
و ۸ ثور به ما هشدار داد که اگر پس از پیروزی، عقلانیت، وحدت و زعامت سالم نداشته باشیم، هر پیروزی، به مقدمهی فاجعهای تازه بدل خواهد شد.
از ازدواج شوم این دو تاریخ، کودکان نامشروعی زاده شدند: قومگرایی، رهبرپرستی، جنگ داخلی، فساد گسترده، وابستگی، اشغال مجدد و در نهایت بازگشت استعمار نوین.
ما دیدیم که چگونه غربیها از قهرمانان دیروز، هیولاهای امروز ساختند؛ چگونه مجاهدین را جنگسالار نامیدند و ملت ما را در منجلاب هویتزدایی، فرهنگستیزی و وابستگی غرق کردند.
و باز، تاریخ تکرار شد…
در سال ۲۰۰۱، همان نسخهی ببرک کارمل، اینبار در جامهی نشست بن و به نامهایی چون حامد کرزی و اشرف غنی، بر ملت ما تحمیل شد.
باز هم فریب صلح و بازسازی؛ باز هم اشغال؛ باز هم هراسافکنی.
اما ملت ما زنده ماند؛ مقاومت کرد و ایستاد.
ای مردم مسلمان افغانستان!
فراموش نکنید؛ تاریخ تکرار میشود، اما برای آنان که ندانند، نخوانند و نیندیشند.
اگر از ۷ ثور نیاموزیم که وابستگی یعنی مرگ،
و اگر از ۸ ثور نیاموزیم که بیبصیرتی یعنی انهدام،
باز هم بازیگران دیروز، این بار با نقابی نو و نامهایی تازه، بر ما چیره خواهند شد.
در فرجام، این صدا را تاریخ ثبت خواهد کرد:
ما از ۷ ثور، طوفان را شناختیم؛
ما از ۸ ثور، سراب پیروزی بیحکمت را آموختیم؛
و امروز، ما میخواهیم ملت شویم، نه طعمهی دوبارهی توطئهها.
به امید بیداری ملت، عبرتگیری رهبران، و ظهور دوبارهی اسلام به عنوان پرچم نجات این سرزمین.
والسلام علی من اتبع الهدی
۲۶ اپریل ۲۰۲۵ / ۷ ثور ۱۴۰۴
عبدالرووف توانا
نظرات بسته شده است.