میثاق مدینه ( اولین قانون اساسی دولت مسلمانان بطور پیشرفته)

یکی از مهم ترین و جامع ترین پیمانی که به وسیله پیامبر اکرم (ص) با جوامع اهل کتاب ومشرکان

قسمت هفتم: به پیشواز میلاد نور و رحمت

یکی از مهم ترین و جامع ترین پیمانی که به وسیله پیامبر اکرم (ص) با جوامع اهل کتاب ومشرکان
(مدینه) برقرارشد، پیمانی است که در آغاز ورود آن رسول الله (ص) در مدینه،برای حفظ امنیت داخلی و خارجی تدوین شد و مفاد آن از نظر جامعیت ومظابقت آن با اصول انسانی واسلامی، قابل ملاحظه است.
” پس از مهاجرت مسلمانان مکه به مدینه ، گرچه در پرتو تمهیدات قبلی ، انصار به یاری مهاجران پرداختند ومسأله استقرار آنان حل و فصل شد ، اما زندگی آرام مسلمانان مدینه،اعم از مهاجر وانصار و نیز برقراری روابط سیاسی واجتماعی میان تمام اعضای جامعه مدینه یعنی مسلمانان ، مشرکان و یهودیان ، نیازمند تدابیر و برنامه ریزی های جدی تری بود :زیرا تداوم همزیستی میان اعضای مدینه گرچه در کوتاه مدت ممکن و میسر بود ،اما در دراز مدت ،بحران آفرین بود واگر چه احتمالاً در درون خانه ها به تضاد وتقابل نمی انجامید ولی در روابط اجتماعی روزمره ، قطعاً به تعارض های خطرناکی مبدل می شد و آنگاه همبستگی اولیه ساکنان مدینه خدشه و آسیب جدی می دید ، لذا پیامبر (ص) روابط یهودیان با مسلمانان را به حالت ابهام رها نکرد ، بلکه درصدد تدابیری اساسی بود برای حل و فصل آن ، پیامبر به خوبی آگاه بود تا یهودیان مدینه را با خود متحد وهماهنگ نسازد و در نتیجه وحدت سیاسی در مدینه ، مقر حکومت خود،به وجود نیاورد، نخواهد توانست نهال اسلام را دراین محیط پرورش دهد وبا دشمنان خارج ازمدینه به مبارزه بپردازد.
پیامبر اکرم (ص) روابط بین اشخاص و افراد که در مدینه سکونت داشتند را از نو سر و سامان داد و قراردادی نوشت که منابع تاریخی، مختلف آن را ذکر نموده اند و پیمان یا منشور دارای ماده های مختلفی میباشد که حقوق و وظایف تمامی اهل مدینه را در قبال همدیگر و در قبال دولت اسلامی که رهبری آن را شخص پیامبر اکرم (ص) به عهده داشت تعیین میکرد .
در منابع قدیمی، سند مذکور کتاب یا صحیفه نامیده شده است و منابع جدید، آن را قانون میگویند. چنانکه دکتر ضیاء العمری در السیرة النبویة الصحیحة به بررسی راه ھای روایت پیمان نامه و بیان .« با مجموع طرق به پایۀ احادیث صحیح می رسد » پرداخته و گفته است که طریقه ای که پیمان نامه تدوین شده است خود گواه بر اصالت آن است.
” نصوص آن از کلمات و تعبیرھایی تشکیل شده اند که در عصر پیامبر اکرم (ص) شناخته شده بود و بعد از آن، کمتر مورد استعمال قرار گرفته اند تا جایی که برای کسانی که در بررسی آن دوران، تعمق و ژرف نگری ندارند، امری مبھم و دشوار گشته است و در این پیمان نامه نصوص و عباراتی نیست که فرد یا گروھی را ستایش نماید یا مورد انتقاد قرار دھد و یا فردی را ستایش یا مذمت نماید بنابراین، می توان گفت که این پیمان نامه ای خود ساخته و دروغین نیست. سپس تشابه و ھمگونی زیادی که بین شیوۀ پیمان نامه و اسلوب نامه ھای پیامبراکرم (ص) وجود دارد، بیشتر آن را مورد اعتماد قرار می دھد.
پیمان سیاسی ، نظامی و اجتماعی مدینه که سبب شد تا یک قانون اساسی بطور پیشرفته و جدید تشکیل شود ، برعلاوه ایکه به فایده یهودیان (به عنوان یکی از طرفین اساسی امضاء کننده آن) بود، مسلمانان نیز در امضای معاهده مذکور دلایل و انگیزه های اساسی داشتند که از جمله می توان گفت:
مبانی عقیدتی (آیات و احادیث متعددی که بر همزیستی پیروان ادیان آسمانی تأکید می ورزد) ، عدم امنیت کافی مسلمانان در مدینه، علاقه و باور راستین رسول خدا به همزیستی مسالمت آمیز،ایجاد زمینه های اجتماعی برای توسعه طبیعی دین اسلام،خطرات جدی وتهدیدات حتمی بدویان حجاز و مشرکان قریش،مهمترین عواملی بودند که از همان آغاز هجرت، پیامبر(ص) و مسلمانان را به سوی ایجاد یک اتحادیه سیاسی در قالب جامعه مدینه و تحت حکومت حضرت رسول اکرم (ص) سوق می داد،از دیگر منافع مهم و اساسی که از پیمان مدینه عاید مسلمانان می شد اینکه : در صورت ایجاد یک پیوند واتحادیه نظامی میان ساکنان یثرب و همه جناح ها و دسته ها و جریان های موجود در جامعه یثرب ، اعضای اتحادیه، ضمن آنکه تمام امکانات دفاعی خود را به نفع خود در راستای منافع جامعه بزرگ، هماهنگ می کردند ،از آزادی های عقیدتی کامل نیز برخوردار بودند ، در پرتو این اتحادیه علاوه بر آنکه محیط بسیار مطلوبی برای یک تعامل فکری و منطقی پدید می آمد و مسلمانان نیز در محیطی آرام و به دور از تعارض امکان گفتگو و دعوت می یافتند ، همه راه های تهدید زندگی مردم مدینه از سوی مهاجمان بیرونی نیز مسدود می گردید .
بالأخره سرانجام پس از گفتگوها وتبادل آراء نمایندگان مسلمان و یهود ،میان اعضای جامعه مدینه توافق هایی انجام گرفت که صورت مدون آن هم اکنون در دست ماست.
منشور مدینه متضمن چهل و هفت ماده است که بخشی از آن به تنظیم روابط انصار و مهاجران پرداخته است (ماده یک الی بیست و سه )وبخش دوم چگونگی ائتلاف با قبایل یهود را تحت ضوابظ قانونی مشخصی بیان کرده است (ماده بیست و چهار تاچهل و هفت )”
اولین پیمان نامه ای( قانون اساسی) که پیامبر اکرم (ص) بین مهاجران و انصار و یهودیان نوشت ماده های پیمان نامه قرار ذیل اند:
“۱- این پیمان نامه ای است از سوی محمد، پیامبر خدا، میان مؤمنان و مسلمانان ازقریش و (ساکنان) یثرب و ھر کس دیگری که از آنان پیروی کرده و به آنان پیوسته و ھمراه آنان به جھاد پرداخته است.
۲- مؤمنان اُمت واحده و جدا از دیگر مردمان اند.
۳- مھاجران قریش بر ھمان عرفی که قبلاً در پرداخت دیه ھای خود بدان عمل می کرده اند، باقی خواھند ماند.
۴- بنی عوف نیز براساس ھمان عرف و رویه قبلی خود، دیه ھای خود را عھده دار خواھند شد و ھر طایفه از ایشان، اسیرانش را به خوبی و به سھام برابر میان مؤمنان آزاد می کند.
۵- بنی حارث (بنی خزرج) نیز براساس عرف و رویه قبلی خود دیه ھای خود را می ازد و ھر طایفه ای، فدیه آزادی اسیران خود را به خوبی می پردازد.
۶- بنی ساعده بر ھمان عرف و رویه قبلی خود دیه ھای خود را عھده دار خواھند بود و فدیه آزادی اسیران خود را به نیکی و به خوبی در میان مؤمنان خواھند پرداخت.
۷- بنی جشم بر ھمان عرف و رویۀ قبلی خود دیه ھای خود را خواھند پرداخت و ھر طایفه ای فدیه آزادی اسیران خود را به خوبی می پردازد.
۸- بنی نجار نیز بر ھمان عرف و شیوۀ قبلی خود، دیه ھای خود را خواھند پرداخت و ھر طایفه فدیه آزادی اسیران خود را به نیکی و به خوبی خواھند پرداخت.
۹- بنی عمرو بن عوف بر ھمان شیوه قبلی خود دیه ھای خود را خواھند پرداخت و ھر طایفه ای فدیه آزادی اسیرش را به خوبی و به سھام برابر میان مؤمنان خواھند پرداخت.
۱۰- بنی النبیت نیز بر ھمان عرف و رویه قبلی خود، دیه ھای خود را خواھند داد و ھر طایفه ای فدیۀ اسیر را به خوبی و به سھام برابر میان مؤمنان خواھد پرداخت.
۱۱- بنی اوس بر عرف و رویۀ قبلی خود دیه ھای خود را خواھند پرداخت وھر طایفه ای فدیۀ اسیرش را به خوبی و به سھام برابر میان مؤمنان خواھد پرداخت.
۱۲- مؤمنان ھیچ بدھکار و درمانده ای را در میان خود وا نمی گذارند مگر آنکه به نیکی در ھر مورد از جمله پرداخت فدیه و ادای دیه او را یاری می کنند.
۱۳- مؤمنان پرھیزگار بر علیه کسی که سرکشی کند یا برای ستم یا گناه یا تجاوز و فسادی در میان مؤمنان تلاش و دسیسه کند با یکدیگر متحد و منسجم ھستند؛ ھر چند وی پسر یکی از خود آنان باشد.
۱۴- ھیچ فرد مؤمنی، مؤمن دیگری را به قصاص کافری به قتل نمی رساند و ھیچ کافری را علیه مسلمانی یاری نمی دھد.
۱۵- حق دادن ذمه (و پیمان اعطای امن) الھی، برای ھمه یکسان است و پایین ترین فرد مسلمان از جانب ھمه آنان می تواند به ھر کس که بخواھد امان دھد و مؤمنان دوستان یکدیگرند، نه دوستان دیگران.
۱۶- از یھودیان ھر کس از ما پیروی کند، از یاری و ھمدردی ما برخوردار خواھد بود و نباید به آنان ستم شود یا کسانی علیه آنان ھمدست شوند
۱۷- صلح مؤمنان یکی است، ھیچ فرد مؤمنی در جنگ در راه خدا جدای از دیگران مصالحه نمی کند، مگر آنکه به تساوی و عدالت میان مسلمانان باشد.
۱۸- ھر کس با ما، در جنگ شرکت نماید، طوایف دیگر پشت سر آنھا و کمک آنھا خواھد بود.
۱۹- مؤمنان وابسته به یکدیگر ودر مقابل خونی که از ھر یک از آنان در راه خدا ریخته شود، مدافع یکدیگراند.
۲۰- مؤمنان پرھیزگار بر بھترین و شایسته ترین راه قرار گرفته اند و ھیچ فرد مشرکی نمی تواند مال یا جان قریشیان را امان دھد یا مانع از دسترسی فرد مؤمنی به آن گردد.
۲۱- ھر کس مؤمنی را بی گناه به قتل برساند و بی گناھی او ثابت گردد، در مقابل آن، قصاص خواھد شد مگر اینکه ولی مقتول به پذیرفتن دیه رضایت دھد و برای مؤمنان شایسته نیست که از او حمایت کنند و برای آنان روا نیست جز آنکه علیه او قیام کنند.
۲۲-براساس آنچه در پیمان نامه به رسمیت شناخته شده است، برای ھیچ مؤمنی جایز نیست که فتنه گری را یاری کند یا پناه دھد و ھر کس چنین کرد لعنت و خشم خدا بر او خواھد بود و در روز قیامت ھیچ عذر و بھانه و عوض و فدیه ای از او پذیرفته نخواھد شد.
۲۳- ھرگاه شما در چیزی اختلاف نظر پیدا کردید، مرجع حل آن خدا و محمد است.

۲۴- یھودیان تا زمانی که مؤمنان در جنگ (با دیگران) باشند، با مسلمانان ھم پیمان خواھند بود.
۲۵- یھودیان بنی عوف امتی از مؤمنان ھستند، آنھا به دین خودشان و مسلمانان به دین خودشان اعم از خودشان یا بردگانشان، مگر آن کسی که ستم و گناهپیشه کند که چنین کسی تنھا خود و خاندانش را به ھلاکت خواھد افکند.
۲۶- یھودیان بنی نجار از آنچه بنی عوف برخوردارند، برخوردار خواھند بود.
۲۷- یھودیان بنی حارث از وضعیتی مانند یھودیان بنی عوف برخوردار خواھند بود.
۲۸- یھودیان بنی ساعده از وضعیتی مشابه یھودیان بنی عوف برخوردار خواھند بود.
۲۹- یھودیان بنی جشم نیز مانند یھودیان بنی عوف ھستند.
۳۰- یھودیان بنی اوس از آنچه یھودیان بنی عوف برخوردارند، برخوردار خواھند بود.
۳۱- یھودیان بنی ثعلبه از وضعیتی مشابه یھودیان بنی عوف برخوردار خواھند بود، مگر آن کسی که دست به گناه و ستم بزند که چنین کسی تنھا خود و خاندانش را به ھلاکت خواھد افکند.
۳۲- جفنه که یکی از تیره ھای ثعلبه است، ھمانند خود بنی ثعلبه خواھد بود.
۳۳- یھودیان بنی شطیبه از وضعیتی مشابه یھودیان بنی عوف برخوردار خواھند بود.
۳۴- ارزش بردگان ثعلبه مانند خود ثعلبه خواھند بود.
۳۵- قبایل تیره ھای یھودیان نیز حکم آنان را خواھند داشت.
۳۶- ھیچ یک از یھودیان بدون اجازه محمد(ص) بیرون نمی رود.
۳۷- یھود ھزینه ھای مربوط به خود را عھده دار خواھند بود و مسلمانان عھده دار مخارج خود خواھند بود.ھم پیمانان باید ھمدیگر را علیه ھر کس که به جنگ آنان بپردازند، یاری دھند وباید خیرخواه یکدیگر باشند و به یکدیگر نیکوکاری کنند و گناه روا ندارند.
۳۸- گناه ھم پیمان کسی بر عھدۀ او نیست و ستمدیده در ھر حالی باید یاری شود.
۳۹- یھودیان تا زمانی که مؤمنان در جنگ (با دیگران) باشند با مسلمان ھم پیمان ھستند.
۴۰- طرفھای این پیمان باید حرمت یثرب را رعایت کنند و ھرگونه جنگ در آن ممنوع است.
۴۱- ھرکس از پیمان جوار و پناھندگی کسی برخوردار است، ھمانند آن شخص حق آسیب رساندن و رفتار ناشایست با دیگران را ندارد.
۴۲- ھرگاه در مین طرف ھای این پیمان، مشاجره، اختلاف و نزاعی روی دھد که نگران کننده باشد، مرجع حل اختلاف، خدا و رسول وی خواھند بود.
۴۳- ھرکس به یثرب حمله کند، طرف ھای پیمان باید یکدیگر را در مقابل او یاری کنند.
۴۴- ھرگاه به مصالحه و آشتی فراخوانده شدند، صلح کنند. اگر آنان مسلمانان را به چنین چیزی فرا خوانند، چنین حقی را بر مؤمنان خواھند داشت؛ مگر در مورد آن کسی که به خاطر دین با مسلمانان بجنگد.
۴۵- ھ ر گروھی سھ م خود ر ا ا ز سویی ک ه مور د حمل ه قرا ر گرفته اند، عھده دارمی شوند.
۴۶- یھودیان اوس اعم از خود و بردگان آنھا از ھمانند آنچه در این پیمان برای دیگر یھودیان ذکر شده است، برخوردار خواھند بود.
۴۷- این پیمان نامه ھیچ گاه مانع مجازات و مواخذه فرد ستمگر و خطاکار نخواھد بود؛ ھرکس از شھر بیرون رود و ھر کس در مدینه بماند، در امان خواھد بود؛ مگر آن کسی که ستم و گناھی مرتکب شود و خدا و پیامبرش پناھگاه کسی ھستند که نیکی و تقوا را رعایت بکند”
ا صول سیاسی که از این پیمان ثابت گردیده است:
۱- بدون شک حاکم حقیقی همانا الله متعال بوده و باید در تمام جوانب زندگی خصوصی و اجتماعی حاکمیت الله متعال را در نظر گرفته و به اساس آن قاعده و قوائد حکومت و دولت را عیار کرد.
۲- قانون حکومت قرآن و سنت است که به رهبری رسول اکرم (ص) برای بشریت ابلاغ گردیده است.
۳- همه اتباع در برابر قانون حقوق مساوی دارند. (۳)
۴- دفاع از وطن (و دارالاسلام) برای همه اتباع یک امر لازمی است و برای هیچ نوع فتنه و فساد اجازه نباید داد. ( و در مقابل آن باید مبارزه کرد.)
۵-“ تعیین چارچوب معنی امت : پیمان نامه مبادی عام و کلی ای را در برداشت که بسیاری از قوانین دولتھای کنونی را نیز شامل می شود و در پیشاپیش این مبادی، تعیین چارچوب مفھوم امت قرار داشت؛ پس امت، در پیمان نامه ھمه مسلمانان اعم از مھاجران وانصار و ھر کس که از آنھا پیروی نماید و به آنھا بپیوندد و در کنار آنھا به جھاد بپردازد را شامل می شود و ھمه اینھا یک امت محسوب می شوند و این موضوع در تاریخ سیاسی جزیره عربی موضوعی تازه بود که تا قبل از آن چنین موضوعی وجود نداشت؛ زیرا پیامبر اکرم ج قومش را از شعار قبیله و پیروی از آن برحذر نمود و به شعار امت درآورد که این ملیت جدید ھر کسی را که دین جدید را بپذیرد، در برمی گرفت.” چنانکه در بند ۲۱ پیمان نامه ذکر شده است که آنھا یک امت ھستند و قرآن کریم نیز این مطلب را ذکر کرده و فرموده است:
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ
اين (پيامبران بزرگ و پيروانشان) همه امّت واحدى بودند (و پيرو يك هدف)؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس مرا پرستش كنيد.
و الله متعال توضیح داده است که این امت، امتی متعادل است و در مقابل قضایای زمان خود، موضع تماشاچی و نظاره گر را ندارد؛ بلکه امر به معروف و نھی از منکر می کند یعنی به خوبی ھا فرا می خواند و از زشتی ھا برحذر می دارد. الله متعال می فرماید:
كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (آل عمران آیه ۱۱۰)
ترجمه : شما (ای پیروان محمد) بھترین امتی ھستید که به سود انسانھا آفریده شده اید؛ امر به معروف و نھی از منکر می نمائید و به خدا ایمان دارید و اگر اھل کتاب ایمان بیاورند، برای آنھا بھتر خواھد بود. بعضی از آنان مؤمن اند؛ ولی اکثر شان فاسق می باشند.
این نام و این مشخصه (امت) بر مسلمانان قبایل مختلف و نژادھای گوناگون و مھاجران و انصار اطلاق گردید. این امت از آنجا که براساس عقیده و نه بر اساس روابط خونی و عشیره ای، پیکرۀ واحدی را تشکیل می دھد بنابراین، از ھمدیگر دفاع خواھند کرد؛ حق مظلوم را از ظالم خواھند گرفت؛ اندیشه، احساس و قبله ای واحد خواھند داشت و فقط در مقابل شریعت خداوندی تسلیم خواھند شد و یکی از اھداف پیمان نامه نیز این بود که جایگاه مسلمانان را به عنوان ملتی برگزیده و مقتدر که مستقل عمل می کنند و پیرو یھود و نصارا نیستند، مستحکم نماید؛ چنانکه قبلۀ آنھا نیز از بیت المقدس به سوی بیت الله الحرام تغییر یافت و آنھ ا د ر نماز بعد از آنکه شانزده یا ھفده ماه به سوی بیت المقدس نماز می خواندند، رو به کعبه نمودند؛ ھمچنین پیامبر اکرم (ص) پیروانش را از دیگران در امور زیادی متمایز می کرد و برای آنھا توضیح می داد که منظور وی مخالفت با یھودیان است از آن جمله اینکه یھودیان با موزه نماز می خواندند، اما پیامبر اکرم (ص) دستور داد که صحابه با کفش و موزه نماز بخوانند و یھودیان موی سفید را رنگ نمی کردند، امّا پیامبر اکرم (ص) دستور داد که مسلمانان موھای سفید سر خود را با « حنا » رنگ نمایند.
یھودیان، عاشورا را روزه می گرفتند، پیامبر اکرم (ص) نیز روز عاشورا را روزه گرفت؛ سپس در آخرین روزھای زندگی تصمیم گرفت تا برای مخالفت با یھودیان، علاوه بر عاشورا روز تاسوعا را ھم روزه بگیرد .
ھمچنین آن حضرت برای مسلمانان قانونی وضع نمود که براساس آن نباید ھرکس خود را مشابه و ھمانند مسلمانان با دیگران مشابھت اختیار بکنند و فرمود قومی بکند، از ھمان قوم محسوب می شود خود را مشابه یھودیان ھمچنین فرمود و احادیث زیادی بیانگر این مطلب می باشند که مسلمانان باید از دیگران جدا .« نکنید و مشخص و برتر باشند و شکی نیست که تشبه و تقلید از دیگران با افتخار به ھویت خود و برتر دانستن خود متضاد می باشد. اما این فرق و برتر دانستن مانعی میان مسلمانان و دیگران ایجاد نمی کند؛ پس کیان جماعت اسلامی آغوش گشاده و قابل توسعه ای دارد و ھر کس ھر وقت بخواھد می تواند به آن بپیوندد ھمچنین پیمان نامه، یھودیان را بخشی از شھروندان دولت اسلامی و عناصری از آن شمرده است. بنابراین، در پیمان نامه گفته شد: از یھودیان ھرکس از ما پیروی کند از یاری و ھمدردی ما برخوردار خواھد بود و نباید به آنھا ستم شود، یا کسانی علیه آنان ھمدست شود دربند
“سپس این حکم در بند ( ۲۵ ) و بعد از آن بیشتر توضیح داده شد که در آن تصریح شده است که.« یھودیان بنی عوف امتی از مؤمنان ھستند » و بدین وسیله اسلام آن دسته از اھل کتابی که در کنار مسلمانان زندگی می کنند، شھروند خود شمرده است و تا وقتی که به مسئولیتھا و وظیفه ھای خود پایبند باشند، آنان را امتی از مؤمنان دانسته است؛ پس اختلاف و تفاوت دین، براساس مفاد و احکام پیمان نامه . سبب محرومیت از حقوق شھروندی نمی شود.”
۶- “خدا و پیامبرش بالاترین مرجع ھستند : پیمان نامه حق، قضاوت در تمامی امور مدینه را از آن خدا و پیامبرش (ص) دانست و مرجع حل اختلاف را در بند ( ۲۳ ) بیان نمود که در آن آمده است : ھرگاه شما در چیزی اختلاف کردید، برای حل آن اختلاف باید به خدا و محمد مراجعه نمود و حکمت آن، تأکید بر سلطه و قدرت بالای دینی است که بر مدینه حکمفرما بود و پیامبر اکرم (ص) را رئیس حکومت می دانست.”
پس پیمان نامه منبع قوای سه گانه: مقننه؛ قضائیه و مجریه را مشخص کرده است که خدا و پیامبر وی ھستند و پیامبر می خواست اوامر و دستورھای الله متعال را از طریق دولت جدید خود اجرا نماید. تحقق حاکمیت خدا بر زندگی مردم، یعنی نھایت بندگی و عبادت را برای خدا انجام دادن و بدون تحقق حاکمیت خدا، توحید محقق نمی شود ودین بر پا نمی گردد؛ چنانکه خداوند متعال می فرماید: مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّتَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ [یوسف۴۰]
ترجمه : این معبودھایی که غیر از خدا می پرستید، چیزی جز اسم ھائی نیست که شما و پدرانتان آنھا را خدا نامیده اید. خداوند حجت و برھانی برای (خدا نامیدن) آنھا نازل نکرده است. فرمانروایی از آن خدا است و بس. خدا دستور داده است که جز او را نپرستید، این است دین راست و ثابت، ولی بیشتر مردم نمی دانند.
یعنی حکم و فرمان حق در ربوبیت و عقاید و عبادات و معاملات، فقط از خدای یگانه است و او این را به ھر کس از پیامبرانش که برگزیند، وحی می نماید و ھیچ انسانی با فکر و خواسته و با عقل و استدلال و اجتھاد و درست پنداشتن چیزی بدیدگاه خود نمی تواند حکم کند؛ پس این قاعده اساس دین خداست که از طریق ھمه پیامبران اعلام شده است و اختلاف و تفاوت زمانھا و مکانھا در آن تأثیری ندارد.
ھدف از نزول قرآن کریم این بود تا عبودیت و حاکمیت را فقط برای خدا محقق نماید؛ خداوند متعال می فرماید:
تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (۱) إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ(۲) أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ-۳ (الزمر آیات ۱-۳)
ای (پیغمبر) ما این کتاب را که در برگیرندۀ حق و حقیقت است، بر تو فرو فرستاده ایم . خدا را پرستش کن و پرستش خود را سره وخالص گردان. ھان! تنھا طاعت و عبادت خالصانه برای خدا است و بس. کسانی که جز خدا دوستان و یاوران دیگری را بر می گیرند،(می گویند) ما آنان را پرستش نمی کنیم؛ مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند. خداوند روز قیامت میان ایشان دربارۀ چیزی که در آن اختلاف دارند، داوری خواھد کرد؛ خداوند دروغگوی کفر پیشه را ھدایت و رھنمود نمی کند
و خداوند متعال می فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا (النساء آیه ۱۰۵)
ما کتاب به حق بر تو نازل کرده ایم تا میان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است، داوری کنی و مدافع خائنان مباش.
پس ھمان طور که محقق ساختن بندگی خدا، ھدف نزول قرآن می باشد، تطبیق و اجرای حاکمیت نیز از اھداف این برنامۀ الھی است و ھمان طور که عبادت براساس. وحی انجام می گیرد، ھمچنین شایسته نیست که حکمی برخلاف شریعت و قانونی که نازل شده است، صادر شود(۱۰)
محقق ساختن حاکمیت، یعنی تمکین و فراھم نمودن زمینه برای عبودیت و بندگی ھدفی که انسان و جن برای آن آفریده شده اند. خداوند متعال می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (الذاریات آیه ۵۶) ترجمه: من جن ھا و انسان ھا را جز برای پرستش خود نیافریده ام.
یھودیان در این پیمان نامه به وجود قدرت قضایی اعلی که ساکنان مدینه از جمله یھودیان به آن مراجعه خواھند کرد، اقرار کردند. (بند شماره ۴۲)
۷- قلمرو دولت
در مادۀ ۴۰ پیمان نامه آمده است که طرفھای این پیمان باید حرمت یثرب را رعایت نمایند و ھرگونه جنگ در آ ن ممنو ع است و باید از قطع درختان و شکار پرندگان آن جلوگیری شود؛ پس وقتی در مورد درختان و پرندگان چنین دستوری صادر گردید؛ جان ھا و مال ھا به طریق اولی محفوظ و محترم خواھند بود. خلاصه اینکه در این پیمان نامه، نشانه ھای دولت تعیین گردید که آنھا یک امت ھستند و قلمرو آنھا مدینه است و رئیس دولتشان محمد (ص) است که به او مراجعه می کنند و ایشان طبق آنچه خدا نازل نموده است، حکم می نماید.
قلمرو دولت اسلامی از مدینه آغاز گردید و از آنجا نیز گسترش یافت بنابراین، باید مرزی تعیین می شد که آشفتگی ھا و ھرج ومرج به آن راه نداشته باشد و صلح و امنیت در آنجا فراگیر و حاکم گردد. بنابراین، پیامبر اکرم (ص) اصحاب و یاران خویش را مأمور نمود تا حدود و ثغور و مرزھای مدینه را مشخص نمایند و بدین صورت حدود مدینه از شرق و غرب دو منطقه سنگلاخ و از طرف شمال جبل ثور و از ناحیه جنوب، جبل نمیر تعیین گردید.
مدینه پایتخت و قلمرو اصلی اسلام قرار گرفت، اما با گسترش فتوحات و وارد شدن ملتھا در اسلام، دایرۀ قلمرو اسلام به تدریج گسترش یافت و مساحت وسیعی را از اقیانوس اطلس و مناطقی از غرب اروپا و جنوب آن و مناطق وسیعی از غرب آسیا و جنوب آن تا بخش عظیمی از چین و روسیه شرقی و تمام شمال آفریقا و مرکز آن را فرا گرفت تا عصر حاضر نیز دامنۀ قلمرو دولت اسلامی باز است وبه مرزھای جغرافیای و سیاسی محدود نمی گردد و مدینه ھمچنان پایتخت اسلام است و حکومت اسلامی گسترش خواھد یافت تا اینکه ھمۀ کره زمین را فرا گیرد؛ چنانکه خداوندمتعال می فرماید:
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ( اعراف آیه ۱۲۸)
ترجمه: موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جوئید و شکیبایی کنید؛ بی گمان خدا زمین را به کسانی از بندگان خود واگذار می کند که خود بخواھد و سرانجام از آن پرھیزگاران است.
امت نیز مفھوم گسترده و وسیع دارد که تمامی گروه ھا را شامل می گردد و برای ھیچ کس مانعی برای وارد شدن به آن وجود ندارد تا از این طریق جوامع انسانی دین الھی را بپذیرند و به آن گرایش پیدا نمایند. دولت اسلامی نیز رسالتی جھانی دارد و هر فردی که در این سرزمین الهی زندگی میکند بهره ای دارد و قلمرو این دولت فراگیر توسط جهاد توسعه می یابد.
۸- آزادیها و حقوق انسان
“پیمان نامه به روشنی بر نبوغ و مھارت پیامبر اکرم (ص) در ترتیب ماده ھای آن و تعیین روابط طرفھای پیمان با یکدیگر، دلالت می نماید. ماده ھا و بندھای پیمان نامه، مرتبط، جامع و مانع بودند و صلاحیت بھبود بخشیدن به اوضاع مدینه در آن وقت را داشتند و در میان آن بندھایی است که عدالت مطلق و مساوات کامل بین انسانھا را محقق می نماید و حاوی این موضوع است که انسانھا به ھر رنگ و زبان و دینی که باشند، می بایست از تمامی حقوق انسانی و آزادی برخوردار باشند . استاد محمد سلیم العوّا می گوید مبادی و اصولی که در پیمان نامه درج شده بود، اغلب در نظامھای : مختلف حکومتی تا به امروز به آن عمل می شود و مردم بعد از قرن ھا به اھمیت اولین عھدنامۀ سیاسی که پیامبراکرم (ص) تدوین نموده است، پی برده اند و در قوانین مدنی از آن استفاده می کنند.
یکی از مفاد پیمان نامه این بود که آزادی عقیده؛ عبادت و حق امنیت، محفوظ و محترم خواھند بود؛ پس آزادی دینی تضمین شده است و مسلمانان به دین خود و یھودیان به دین خودشان عمل خواھند نمود؛ خداوند می فرماید:
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ( البقره آیه ۲۵۶) ترجمه : اجبار و اکراھی در قبول دین نیست؛ چراکه ھدایت و کمال از گمراھی و ضلال مشخص شده است بنابراین، کسی که از طاغوت نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکم ترین دستاویز درآویخته است که اصلاً گسستن ندارد و خداوند شنوا و دانا است.
یکی دیگر از مفاد پیمان نامه این بود که به کسانی که با این اصل مخالفت نمایند یا این قاعده را بشکنند، ھشدار داده بود که آنان را مجرم خواھند شناخت؛ ھمچنین پیمان نامه بر محقق ساختن عدالت میان مردم و محقق نمودن اصل برابری تأکید کرده است.
“بنابراین، بر دولت اسلامی لازم بود که میان مردم عدالت ایجاد کند و زمینه و راه حق خواھی و حق طلبی انسان ھا را فراھم نماید تا به آسان ترین راه ممکن بدون تحمل رنج و مشقتی و یا صرف ھرگونه ھزینه ای، به حق خود نائل آیند.

عبدالرووف توانا
هفتم ربیع الاول ۱۴۴۶

نظرات بسته شده است.