درسها واندرزها از اسراء ومعراج
درس ها و اندرز ها از اسراء و معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و سلم)

قسمت هشتم : به پیشواز میلاد نور و رحمت (ص)
درسها واندرزها از اسراء ومعراج
* برای هر مشکلی فَرَجی وجود دارد
* بندگی خدا بالاترین مقام برای انسان
* سلب خلافت از یهودیان و سپردن آن به مسلمانان
* مسجد الاقصی فلسطین از آن مسلمانان است
* امامت نماز توسط رسول الله برای سایر انبیا بیانگر این است که ادیان آسمانی اصول واحد و مشترکی برخوردارند.
* پایداری بر هدف و خالی نکردن پشت رهبران راستین در هر شرایطی
معراج ؛ مقدس ترین سفر در طول تاریخ است ، مسافرش پیامبر اسلام (ص) فرودگاهش مسجد الحرام ، گذرگاهش مسجد الاقصی ، میزبانش خدا ، هدف آن دیدن آیات الهی ، سوغاتی اش اخبار آسمانها و ملکوت و بالا بردن سطح فهم بشر از این دنیایی مادی بوده است .
درس ها و اندرز ها از اسراء و معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و سلم)
تاریخ معراج
مسلمانان طبق آیات قرآن به سیر شبانه محمد بن عبد الله (ص) از مسجد الحرام به مسجدالاقصی و صعود و عروج آن حضرت از آنجا به آسمان ها را با توجه به نخستین آیات سوره اسرا و آیات نخست سوره نجم اعتقاد دارند و این دو واقعه را به ترتیب اسراء و معراج مینامند.برخى اسراء و معراج را ده سال بعد از بعثت رسول الله و بعضى هم دوازده سال بعد از بعثت دانستهاند.
اسراء و معراج رسول اکرم ( ص ) در حالت صحیح جسمانی و بیداری و آگاهی کامل از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و از آنجا بمراتب علیا و بیت المعمور در قسمتی از شب دو شنبه بیست و هفتم ماه رجب صورت گرفته است .رسول خدا (ص) در جریان ابلاغ رسالت در مکه شکنجههاى جسمى و روانى و سختیهاى زیادى را متحمل شدند، از جمله در سال هفتم بعثت سران قریش با یکدیگر پیمان محاصره اقتصادى علیه بنیهاشم را امضاء کردند و اهداف آنها چیزى جز جلوگیرى از گسترش اسلام و افزایش تعداد مسلمانان نبود و در حقیقت براى نابودى اسلام چنین برنامهاى را تدارک دیدند و به مدت سه سال رسول الله(ص)و مسلمانان در شعب ابوطالب بسر بردند و انواع و اقسام رنجها را براى حفظ دین اسلام و وجود رسول خدا(ص) به جان خریدند.
پس از خروج از شعب ابوطالب که با امدادهاى الهى صورت گرفت، پیامبر (ص)دو یارو یاور باوفاى خود ابوطالب و خدیجه را از دست داد . مرگ این دو عزیز، به شدت پیامبر (ص) را غمگین کرد و قریش را در آسیب رساندن به ایشان بیباک ساخته،صدماتى را که تا آن روز به آن حضرت نزده بودند، وارد ساختند، تا جایى که خاک بر سر او میریختند!پس از پایان یافتن ماجراى شعب ابوطالب، رسول الله (ص) براى یافتن حامیانی غیر قریش عازم شهر طائف شد و هدفش دعوت قبیله ثقیف به اسلام بود، آنان نه تنها دعوت ایشان را نپذیرفتند، بلکه ارازل و اوباش را وادار کردند تا با دشمنام دادن ، پیامبر و یار سفرش زید بن حارثه را سنگباران کنند و در نهایت آنانن را مجروح ساختند.پس از این همه سختیها در راه پیشبرد اهداف اسلام، خداوند براى نشان دادن بخشى از آیات و عظمت دستگاه خلقت و رموز هستی، هدیهاى بزرگ به پیامبر اسلام داد و خداى متعال براى تسکین و آرامش آن حضرت، وى را به معراج برد. در مطلبی که از نظرتان خواهد گذشت به بر شمردن فهرست وار و مختصر برخی از درس ها و پیام های سفر اسرای آن حضرت را برخواهیم شمردامید است برای همه بویژه ما مسلمانان مفید واقع گردد ان شاالله
پیام های اسرای پیامبر صلی الله علیه و سلم
پیام اول : برای هر مشکلی راه حل و فَرَجی وجود دارد
رسول خدا از سویی همسر گرامی و شریک زندگی اش خدیجه و همچنین عموی فداکارش ابوطالب به عنوان قوی ترین یاورانش را از دست داده بود و آنقدر از فقدان این دو حامی اش محزون شده بود که آن سال را « سال ماتم» نامید و از سوی دیگر با موج جدید و بی سابقه ای از آزار و اذیت مشرکان مواجه شده بود ؛ علاوه بر ممانعت هایی که مخالفانش نسبت به رساندن پیام و رسالت آن حضرت به مردم ایجاد می کردند ؛ در این شرایط حساس و ویژه خداوند پیامبر سراپا حزن و اندوهش را دعوت نموده و به « اسراء و معراج» فرا می خواند ؛ تا او برخی از شرح تبلیغ رسالتش را از نزدیک به پروردگارش گزارش نماید و از طرفی هم دستورات و هدایت های جدید آسمان را شخصا و بدون واسطه دریافت دارد ؛ علاوه بر مشاهده سایر مشاهد و مناظر دیدنی از طرف رب العالمین.
آری محمد پیامبر خدا قبل از این مسافرت و ضیافت ربانی از دور و نزدیک و مکه و طایف خیلی سختی و جفا چشید؛ ولی این همه زحمت و ستم در مناجات مشهورش هرگز لب به گلایه و شکوه نمی گشاید بلکه این گونه به شرح حالش برای پروردگارش پرداخته و می گوید: اللهم إنی أشکو إلیک ضعف قوتی وقله حیلتی و هوانی على الناس، یا رب المستضعفین وأنت ربی، إلى من تکلنی؟ إلى صدیق یتجهمنی، أم إلى عدو ملکته أمری؟ اللهم إن لم یکن بک غضب علی فلا أبالی، ولک العتبى حتى ترضى، لکن عافیتک أوسع لی.«پروردگارا ! من شکایت ناتوانی و بی پناهی خود و استهزاء و بیزاری مردم را نسبت به خود، پیش تو می آورم ای مهربان ترین مهربان ها، تو پروردگار ناتوانان و فقیران و خدای منی، مرا در این حال به دست که می سپاری؟ به دست بیگانگانی که با ترشروئی با من رفتار کنند؟ یا دشمنی که مالک سرنوشت من شود؟ «خداوندا!
اگر تو بر من خشمگین نباشی به تمام این دشواری ها، من در می دهم، و اگر تو بر من خشنود باشی، بر من گوارا خواهد بود. «پروردگارا، من به نور روی تو پناه می برم، همان نوری که تمام تاریکی ها را می شکافد و کار دنیا و آخرت را اصلاح می کند .
پناه می برم از اینکه، خشم تو بر من فرود آید و غضب تو بر من، نازل گردد، ملامت کردن حق توست تا آن گاه که خشنود شوی و قدرت و قوت، آن ها بوسیلۀ تو بدست آید»
هرچند شاید کارشناسان و تحلیل گران وقت ، سفر پیامبر به طایف را از هر جهت ناکام و بی حاصل قلمداد می نمودند ولی خداوند دستاوردهای بزرگی را حاصل سفر پیامبر عزیزش محمد به طایف نمود که به گواهی قرآن و کتب معتبر تاریخی بزرگ و ستودنی اند؛ اسلام آوردن عداس آن غلام باغبان موصلی که یادآور یونس پیامبر بود برای رسول الله یکی از دل خوشی های بزرگ سفر به طایف به حساب می آید؛ علاوه بر محفل انس با قرآن جنیان که خیلی پربار در محضر آن حضرت برگزار شد و همچنین به ثمر نشستن تلاش و جهاد طلیعه های جهاد و اصلاح ارسالی به یثرب و شرفیاب شدن نمایندگان آن دیار با رسول الله و برنامه ریزی و مبایعت جهت انتقال هرچه سریع تر پیامبر و یارانش و مرکز مسلمانان از مکه به مدینه.
و سفر پیامبر به بیت المقدس و ملاقات با انبیای عظام از این زاویه جای تامل است که رسول خدا راه حل های فراوانی را جهت برون رفت از بحران حاصله از این سفر برای مسلمانان به ارمغان می آورد و این سفر نقطه عطف و سرآغازی به شمار می اید جهت تشکیل دولت مدنی در مدینه و مدیریت سیاسی و اجتماعی شبه جزیره عربی.
پیام دوم* بندگی خدا بالاترین مقام برای انسان
خداوند جل جلاله به منظور بزرگداشت مقام و رسالت آن حضرت ، معمولا پیامبر گرامی اش محمد را با : ﴿ یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ ﴾ [الأنفال: ۶۴]، و﴿ یَاأَیُّهَا الرَّسُولُ ﴾ [المائده: ۴۱] مخاطب قرار می دهد و جز در پنج مورد از قرآن کریم از جمله ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ﴾ [الفتح: ۲۹]، ﴿ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ﴾ [الصف: ۶] نام محمد را نیاورده است ؛ آن موارد هم نه به عنوان مخاطب بلکه در قالب خبر و توصیف! ولی در سوره اسراء و در مقام سخن از اسرای آن پیامبر خاکی او را با مقامی جز « عبده» نستوده است!
حکمت این توصیف ویژه ؛ آن هم در این موقعیت خاص بیان دونکته بیشتر نیست به پیروان و مخاطبان محمد ؛ نخست اینکه او – که از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی در سیر است – انسانی است همچون خود شما و دوم نیز اینکه محمد هرچند به آسمان ها و ملکوت اعلا عروج کند و یا کارهای معجزه آسای دیگری نیز انجام دهد باز بنده ای برای خدایش بیش نبوده و نیست و هرگز او به مقام الوهیت و خدایی نخواهد رسید؛ چرا که عبودیت بالاترین مقامی است که در غیر آن عزت و سربلندی برای محمد و پیروانش قابل تصور نخواهد بود و اگر مقامی از «عبدالله» بالاتر و شایسته تر وجود داشت قطعاً خداوند آن را برای پیامبرش بکار می برد! تازه خداوند قبل از محمد (ص) نیز این گونه و با همین وصف عبدالله ، به تمجید و توصیف پیامبران دیگرش پرداخته است؛ از جمله ﴿وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ ﴾ سوره ص: ۴۵، ﴿ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ﴾ همان سوره آیه ۱۷، ﴿ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ ﴾ همان سوره آیه ۴۱، ﴿ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴾ همان سوره آیه ۳۰ و ….
پیام سوم * سلب خلافت زمین از یهودیان و مسحیان و سپردن آن به مسلمانان
فلسفه سفر شبانه پیامبر اسلام از بیت الحرام به بیت المقدس را باید در این جستجو نمود که دیگر پیروان از جاده منحرف شده ی موسی و عیسی که دین و دنیا و آخرت مردم و جهانیان را به تباهی کشانیده اند شایستگی سکان داری جهان توحید و یکتاپرستی را از دست داده اند و حضور محمد در این مکان و اجتماعش با پیامبرانی الهی سابق در آنجا و امامت نماز برای آنان به مثابه تودیع و معارفه ای است رسمی که به مفاد آن امامت و سیادت روحی و معنوی این امت برای همیشه از پیروان دروغین آن پیامبران بازپس گرفته شده و به پیامبر خاتم و پیروان راستینش واگذار شده است.
قرآن کریم گوشه ای از جنایت های یهودیان و مسیحیان که بخاطر آن اینگونه مطرود شدند را یادآور شده است: ﴿ لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ سَنَکْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴾ [آل عمران: ۱۸۱] مسلماً خداوند، سخن کسانى را که گفتند: «خدانیازمند است و ما توانگریم»، شنید به زودى آنچه را گفتند و به ناحق کشتنِ آنان پیامبران را، خواهیم نوشت و خواهیم گفت«بچشید عذابِ سوزان را»
و﴿وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ ﴾ [المائده: ۶۴ و یهود گفتند: «دست خدا بسته است دست هاى خودشان بسته باد و به سزاى آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند بلکه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مى بخشد و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده، بر طغیان و کفر بسیارى از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنى و کینه افکندیم هر بار که آتشى براى پیکار برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت و در زمین براى فساد مى کوشند و خدا مفسدان را دوست نمى دارد.
﴿ لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلًا کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُوا وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ ﴾ [المائده: ۷۰]، پرونده قتل پیامبرانی چون حزقیال وأشعیا وأرمیا ویحیى وزکریا مربوط به این یهودیان از مسیر منحرف شده به ثبت رسیده و البته که تلاش های مذبوحانه ای از خود نشان دادند جهت به قتل رسانیدن حضرت عیسى علیه السلام که خداوند او را از چنگال خبیث آنان نجات داد.
پیام چهارم* مسجد الاقصی و فلسطین از آن مسلمانان است
یکی از دستاوردهای سفر شبانه پیامبر اسلام این بود که مسجد الاقصی و فلسطین از آن مسلمانان است و در واقع این مکان مقدس امانتی است که پیامبر اسلام آن را به عنوان یک ارمغان از سوی پروردگارش دریافت نموده و محافظت از این قبله نخست مسلمانان بر عهده پیروان محمد(ص) است و نباید در انجام این وظیفه مهم سهل انگاری نمایند.
تاریخ گواه است که فلسطین یک بار توسط أمیر المؤمنین عمر بن الخطَّاب از چنگال غاصبان درآورده شد و دیگر بار هم توسط فرمانده دلاور کورد صلاح الدین ایوبی فتح شد و قطعا بازپس گیری و فتح مجدد آن بر عهده نسل جدید مسلمانان می باشد که الحق امروزه فلسطینی های مبارز و مسلمان نمایندگی دیگر مسلمانان را به بهترین کیفیت می کنند.
پیام پنجم* امامت نماز توسط رسول الله برای سایر انبیا
امامت نماز توسط رسول الله برای سایر انبیا بیانگر این است که ادیان آسمانی دارای اصول واحد و مشترکی بوده و در واقع همه از یک منبع ارسال شده اند و دین اسلام هرچند برترین دین برگزیده الهی و محمد(ص) نیز خاتم انبیا و پیامبران است ولی باز برای ادیان دیگر آسمانی و پیروانش احترام قائل است ؛ پس بر پیروان ادیان لازم است که ضمن احترام به همدیگر، همزیستی مسالمت آمیزی همچون پیامبرانشان را پیشه نمایند نه اینکه درگیری و خشونت علیه همدیگر را به بهانه هایی که بیشتر در روز قیامت قابل حساب رسی اند تا دنیا ، در دستور کار خود قرار دهند!
پیام ششم* پایداری بر هدف و خالی نکردن پشت رهبران در هر شرایطی
حادثه اسراء نزد مردمان آن زمان – و البته امروزه – دور از ذهن و غیر عقلانی می نمود و همین باعث شد که عده ای از بدخواهان کوته بین در صدد بر آیند تا این سوژه را بهانه ای قرار دهند برای تخطئه گفتمان پیامبر و ایجاد شک و تفرقه در بین مسلمانان ؛ آری عده ای از روشنفکر نماهای آن دوران! با اظهار اینکه ادعای محمد مبنی بر مسافرت شبانه به بیت المقدس ظرف چند ساعت ! و سخن از دستاوردهای این سفر و…با عقل ما قریشیان! سازگار نیست خواستند نخست آب صاف و زلال موجود در مکه را گل آلود نموده و سپس به شکار ماهی و شاید نهنگ بپردازند ! همین بود که بلند گوهای تبلیغاتی اشان علیه محمد به صدا در آمد و هر کس و ناکسی در صدد این بود که مسلمانان را نسبت به پیروی از رسول الله دل سرد و مشکوک نماید ! که در این میان موضع و واکنش یکی از یاران با سابقه و پیشکسوت پیامبر نسبت به این مسافرت – به ظاهر غیر عقلانی- جای تامل و عبرت دارد.
آيا معراج جسمانى بوده يا روحانى ؟
عـلاوه بـر ايـنـكـه مـشـهـور مـيـان دانـشـمـنـدان اسـلام ( تـسـنـن وتشیع) ايـن است كه اين امر در بيدارى صورت گرفته ظاهر خود آيات قرآن در آغاز سوره اسراء و همچنين سوره نجم (چنانكه شرح آن در بالا گذشت ) نيز وقوع اين امر را در بيدارى گواهى مى دهد.
هدف معراج
بـا توجه به بحثهاى گذشته اين مساله براى ما از جمله واضحات است كه هدف از معراج ايـن نـبـوده كـه پـيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به ديدار خدا در آسمانها بشتابد! آنـچـنـان كـه ساده لوحان پنداشته اند كه متاسفانه بعضى از دانشمندان غربى به خاطر نـاآگـاهـى يـا دگـرگـون سـاخـتـن چـهـره اسـلام در نـظـر ديـگـران ، آنـرا نـقـل كـرده انـد، از جـمـله ايـنـكـه گـيـورگيو در كتاب محمد پيامبرى كه از نو بايد شناخت ميگويد محمد در سفر معراج به جائى رسيد كه صداى قلم خدا را مى شنيد و مى فهميد كه خـدا مـشـغـول نـگهدارى حساب افراد ميباشد!ولى با اينكه صداى قلم خدا را مى شنيد او را نـمـى ديد! زيرا هيچكس نميتواند خدا را ببيند و لو پيغمبر باشد (محمد پيغمبرى كه از نو بايد شناخت صفحه 125).
ايـن نـشـان مـيدهد كه مخصوصا قلم از نوع قلم چوبى است ! كه به هنگام حركت روى كاغذ تحرير مى لرزد و صدا ميكند!! و امثال اين خرافات و لاطائلات .نه هدف اين بوده كه روح بزرگ پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) با مشاهده اسرار عظمت خدا را در سراسر جهان هستى ، مخصوصا عالم بالا كه مجموعه اى است از نشانه هاى عظمت او مشاهده كند، و باز هم درك و ديد تازهاى براى هدايت و رهبرى انسانها بيابد.ايـن هـدف صـريـحا در آيه يك سوره اسراء و آيه 18 سوره نجم آمده است .
سوالات در زمـيـنـه مـعـراج مـطـرح شـده و سـؤ الاتـى از ايـن قبيل :1 – بـراى اقـدام بـه يـك سـفـر فـضـائى نـخـسـتـين مانع نيروى جاذبه است كه بايد با وسـائل فـوق العـاده بـر آن پـيـروز شـد، زيرا براى فرار از حوزه جاذبه زمين سرعتى لااقل معادل چهل هزار كيلومتر در ساعت لازم است !.2 – مـانـع ديـگـر، فـقـدان هـوا در فضاى بيرون جو زمين است كه بدون آن انسان نميتواند زندگى كند.3 – مـانـع سـوم گـرمـاى سـوزان آفـتاب و سرماى كشنده اى است كه در قسمتى كه آفتاب مستقيما ميتابد و قسمتى كه نميتابد وجود دارد .4 – مـانـع چهارم اشعه هاى خطرناكى است كه در ماوراء جو وجود دارد مانند اشعه كيهانى و اشـعه ماوراء بنفش و اشعه ايكس ، اين پرتوها هرگاه به مقدار كم به بدن انسان بتابد زيـانـى بـر ارگـانـيـسـم بدن او ندارد، ولى در بيرون جو زمين اين پرتوها فوق العاده زيـاد اسـت و كـشـنـده و مرگبار اما براى ما ساكنان زمين وجود قشر هواى جو مانع از تابش آنها است .5 – مشكل بيوزنى است ، گر چه انسان تدريجا ميتواند به بيوزنى عادت كند ولى براى مـا سـاكـنـان روى زمـيـن اگـر بـيـمـقـدمـه بـه بـيـرون جـو مـنـتـقـل شـويـم و حـالت بـيـوزنـى دسـت دهـد، تـحـمـل آن بـسـيـار مشكل يا غير ممكن است .6 – و سـرانـجـام مـشـكـل زمـان ششمين مشكل و از مهمترين موانع است چرا كه علوم روز ميگويد سـرعـتـى بـالاتر از سرعت سير نور نيست و اگر كسى بخواهد در سراسر آسمانها سير كند بايد سرعتى بيش از سرعت سير نور داشته باشد.در برابر اين سؤ الات توجه به چند نكته لازم است :1 – مـا مى دانيم كه با آن همه مشكلاتى كه در سفر فضائى است بالاخره انسان توانسته اسـت بـا نـيـروى عـلم بـر آن پـيـروز گـردد، و غـيـر از مشكل زمان همه مشكلات حل شده و مشكل زمان هم مربوط به سفر به مناطق دور دست است .2 – بـدون شـك مـسـاله مـعـراج ، جـنبه عادى نداشته بلكه با استفاده از نيرو و قدرت بى پـايـان خـداونـد صورت گرفته است ، و همه معجزات انبياء همين گونه است ، به عبارت روشـنـتـر مـعـجـزه بـايـد عقلا محال نباشد، و همين اندازه كه عقلا امكان پذير بود بقيه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنى است .هـنـگامى كه بشر با پيشرفت علم توانائى پيدا كند كه وسائلى بسازد سريع ، آنچنان سريع كه از حوزه جاذبه زمين بيرون رود، سفينه هائى بسازد كه مساله اشـعـه هاى مرگبار بيرون جو را حل كند، لباسهائى بپوشد كه او را در برابر سرما و گـرمـاى فـوق العـاده حفظ نمايد، با تمرين به بيوزنى عادت نمايد خلاصه جائى كه انـسـان بـتواند با استفاده از نيروى محدودش ، اين راه را طى كند آيا با استمداد از نيروى نامحدود الهى حل شدنى نيست ؟!مـا يـقـيـن داريـم كه خدا مركب سريع السيرى كه متناسب اين سفر فضائى بوده باشد در اخـتـيـار پـيامبرش گذارده است ، و او را از نظر خطراتى كه در اين سفر وجود داشته زير پوشش حمايت خود گرفته ، اين مركب چگونه بوده است و چه نام داشته ؟ براق ؟ رفرف ؟ يا مركب ديگر؟ در هر حال مركب مرموز و ناشناخته اى است از نظر ما؟.از هـمـه ايـنـهـا گـذشـتـه فـرضـيـه حـد اكـثـر سرعت كه در بالا گفته شد، امروز در ميان دانشمندان متزلزل شده ، هر چند اينشتاين در فرضيه معروف خودش به آن سخت معتقد بوده است .دانـشـمندان امروز ميگويند امواج جاذبه بدون نياز به زمان در آن واحد از يكسوى جهان به سـوى ديـگـر مـنـتـقـل مـيـشـود و اثـر مـيـگـذارد، و حـتـى ايـن احـتـمـال وجـود دارد كـه در حـركـات مـربـوط بـه گـسـتـردگـى جـهـان (مـيـدانـيـم جـهان در حـال تـوسـعـه است و ستاره ها و منظومه ها به سرعت از هم دور ميشوند) منظومه هائى وجود دارند كه با سرعتى بيش از سرعت سير نور از مركز جهان دور ميشوند دقت كنيد).كـوتـاه سـخـن ايـنـكه مشكلاتى كه گفته شد هيچكدام به صورت يك مانع عقلى در اين راه نـيـست ، مانعى كه معراج را به صورت يك محال عقلى در آورد، بلكه مشكلاتى است كه با استفاده از وسائل و نيروى لازم قابل حل است .به هر حال مساله معراج نه از نظر استدلالات عقلى غير ممكن است و نه ازنـظـر مـوازيـن عـلم روز و خـارق العـاده بـودن آن را نـيـز هـمـه قبول دارند بنا بر اين هر گاه با دليل قاطع نقلى ثابت شود بايد آنرا پذيرفت .پروردگارا! قلب ما را از نور علم و ايمان سرشار كن تا در برابر عظمتت همواره خاضع بـاشـيـم ، به وعده هايت مومن و به دستوراتت گردن نهيم . جز تو را نپرستيم و به غير تو تكيه نكنيم .
بـار الهـا! بـمـا تـوفـيـق ده كـه هـرگـز در زنـدگـى خـود از مـرز اعتدال بيرون نرويم و از هر گونه افراط و تفريط بپرهيزيم .
خـداونـدا! مـا تـو را سـپـاس مـى گـوئيـم ، تـو را يـگانه مى دانيم ، بزرگ مى شمريم ، بزرگتر از آنچه به وصف آيد، تو نيز ما را ببخش و گامهايمان را در راهت استوار دار، و بر دشمنان كه از داخل و خارج ما را احاطه كرده اند پيروز گردان .
عبدالرووف توانا
هشتم ربیع الاول ۱۴۴۶
نظرات بسته شده است.