انسان موفق؛ مسافر دو جهان، مهندس سرنوشت خویش
از کجا آمدهام؟ اکنون کجایم؟ به کجا میروم؟

سه پرسش کوتاه اما کوهوار، که هر انسان حقیقتجو را به درون خود، به افق معنا، و به مقصد جاودانه پرتاب میکند. در جهانی که واژه «موفقیت» هر روز رنگی تازه میگیرد و در ویترین مدرک، ثروت، شهرت یا پست اداری عرضه میشود، این پرسشها میتوانند قطبنمایی باشند برای بازتعریف موفقیت حقیقی.
انسان موفق کسی است که در عین پیشروی در جاده زندگی، مقصد ابدی را فراموش نمیکند. او نه تنها اهل ساختن دنیاست، بلکه آبادکننده آخرت نیز هست؛ انسانی است که با خود آشتی کرده، با خدا در ارتباط است، با مردم در خدمت، و با طبیعت در هماهنگی.
در این نوشته مختصر، بر اساس آموزههای وحیانی، تجارب عرفانی، و تحلیلهای روانشناختی، به بازشناسی چهرهی انسان موفق میپردازیم. انسانی که در کشاکش دنیا و عقبا، مهندس سرنوشت خویش است.
۱. از کجا آمدهام؟ اکنون کجایم؟ به کجا میروم؟
موفقیت از نگاه دین، عقل، و تجربه، تنها در سایهی سه شناخت شکل میگیرد:
- خودشناسی: من کیستم؟ چه ظرفیتهایی دارم؟
- خداشناسی: از چه کسی آمدهام؟ به سوی چه حقیقتی بازمیگردم؟
- هدفشناسی: چرا زندهام؟ برای چه باید بجنگم، بسازم و بمانم؟
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، اکنون در کجاست و به کجا خواهد رفت.
۲. موفقیت؛ شخصیت است، نه صرفاً دستاورد
بسیاری با هوش سرشار، زندگیهایی شکستخورده دارند؛ درحالیکه افرادی با بهرهی هوشی متوسط، به قلل رفیع موفقیت رسیدهاند. چرا؟
زیرا موفقیت بیش از آنکه به ذهن، وابسته به روح است؛ به صداقت، صبر، توکل، انگیزه، و قدرت بازگشت.
هرگاه خشمگین میشوی، ضریب هوشیات تقسیم بر سه میشود؛
یعنی حتی یک نابغه در خشم، به یک کودک بیپروای احساسی تبدیل میگردد.
انسان موفق کسی است که با عقل میاندیشد، با قلب زندگی میکند، و با وجدان تصمیم میگیرد.
۳. انسان هدفدار، آزاد است
بیهدف بودن، مقدمهی بردگی است.
انسانی که ندانَد به کجا میرود، در هر بیراههای گرفتار خواهد شد. کسی که برنامه نداشته باشد، دیر یا زود ابزاری در دست برنامهنویسانی خواهد شد که او را برای منافع خود میخواهند.
قرآن میفرماید:
«وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِیَعبُدون» (ذاریات: ۵۶)
یعنی انسان برای بندگی و رشد آفریده شده، نه برای سرگردانی و تقلید
۴. توحید؛ رهایی از بندهای طاغوت
توحید، شاهکلید موفقیت حقیقی است.
تا زمانیکه انسان در بند زر، زور، شهوت، ترس، مقام، یا نگاه دیگران است، طعم رهایی را نخواهد چشید.
آغاز موفقیت، با قطع زنجیر وابستگی آغاز میشود:
«فَمَن یَکفُر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استَمسَک بالعُروَة الوثقی» (بقره: ۲۵۶)
نخست باید از طاغوتها عبور کرد، سپس به ریسمان خدا چنگ زد.
در عرفان گفتهاند:
«در نیستیها، هستیهاست»
گاهی خدا چیزی را از تو میگیرد، تا تو از بند آن آزاد شوی و پرواز کنی.
۵. جاده موفقیت؛ نه صاف، نه ساده
موفقیت مسیری است پرپیچوخم، نه بزرگ راهی بیدردسر.در آن، شکست هست، دشمن هست، بیراهه هست؛ اما عقل، توکل، تجربه، امید و تلاش نیز هست.
اگر بخواهیم آن را ترسیم کنیم:
ماشین = اراده
راننده = عقل
سوخت = امید
مکمل سوخت = توکل
تابلو راهنما = قرآن
چرخها = تلاش
سرعتگیرها = مشکلات
آینهها = تجربه و عبرت
بریک= احتیاط
فرمان = هدف
و در این مسیر، چیزی که همیشه باید همراه تو باشد، ایمان به مقصد است.
۶. دنیا، مزرعه آخرت است
سبک زندگی، امتداد دارد.
اهل بهشت، در زمین زندگی بهشتی دارند: مهربانی، کرامت، قناعت، صداقت، تواضع، مسئولیتپذیری.
اهل جهنم، همینجا دروغ میگویند، خیانت میکنند، عصبانیاند، و از مسئولیت فرار میکنند.
دنیا محل تمرین است، نه اقامت.
آخرت، ادامه زندگی اکنون توست، نه حادثهای ناگهانی.
۷. انسان موفق؛ ابتدا با خود به صلح میرسد
صلح درونی، مقدمه ساختن بیرون است.
برای موفقیت باید با چهار چیز آشتی کنی:
- طبیعت: با فطرت خود هماهنگ باش.
- مردم: خدمت کن، نه قضاوت.
- خودت: خود را بپذیر، اما درجا نزن.
- خدا: به حکمت او تسلیم شو.
۸. اگر افتادی، برخیز… موفقیت یعنی ادامه دادن
اگر گم شدی، نشانهها را بخوان. اگر شکست خوردی، دوباره برخیز.
قرآن میگوید:
«إنّ مع العسر یُسرًا» (الشرح: ۶)
یعنی در دل سختی، آسانی هست.
شکست، پایان نیست؛ فصل جدیدی از ساختن است.
نتیجهگیری: انسان موفق، مهندس سرنوشت خویش است
موفقیت، اتفاقی نیست.
نه در طالعنامه نوشته شده، نه در قرعه افتاده.
موفقیت، محصول انتخاب امروز توست.
اگر امروز صبر کردی، بندگی کردی، راست گفتی، و هدفمند زیستی… فردا، آن را خواهی چشید.
زندگی جنتی را باید در زمین آموخت تا در بهشت زیست.
و انسان موفق، پیش از آنکه به چیزی برسد، کسی شده است…
عبد شده است.
عبدالرووف توانا
نظرات بسته شده است.