آمریکا خدا نیست؛ قطعا نابود شدنیست
رهبران کشور های عربی آنقدری که از آمریکا و اسرائیل می ترسند از خدا نمی هراسند.
رهبران کشور های عربی آنقدری که از آمریکا و اسرائیل می ترسند از خدا نمی هراسند.
عبدالرووف توانا امروز جمعه مورخ ۲۵ عقرب پیرامون اوضاع جهان اسلام و بی تفاوتی مسلمانان در برابر مسجدالافصی در مسجد جامع توحید سخنرانی مهمی میان هزاران تن از نماز گزاران ایراد کرد.
متن زیر فشرده ای از سخنرانی عبدالرووف توانا در نماز جمعه امروز :
توانا با تمرکز با اوضاع جهان اسلام گفت :
جهان اسلام در خطرناکترین آزمون عظیم وپیچ تاریخی قرار گرفته است، مسلمانان باید سرنوشت خویش در میان مرگ و یا زندگی تعیین کنند.
جنگ در غزه و لبنان طی بیش از 400روز چهره های حقیقی سردمداران جهان اسلام برملا ساخت .
شهید هنیه گفته بود؛ رهبران کشور های عربیآنقدری که از آمریکا و اسرائیل می ترسند از خدا نمی هراسند.
کشور های عربی و اسلامی از حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی در کشور هایشان استقبال می کنند اما آماده نیستند برای فلسطینی ها حتی اجازه باز گشایی دفتر نمایندگی را بدهند.
از منظر اسلام، ایمان به خدا بدون دشمنی با طاغوت قابل قبول اسلام نیست .
ايمان به خدا و كفر به طاغوت بايد واقعى باشد، نه منافقانه. زيرا خداوند مىداند ومىشنود.
ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ
كسى كه به طاغوت كافر شود و به خدا ايمان آورد،
کفر به طاغوت به مفهوم دشمني با قدرت هاي طاغوتی جهان مانندآمريكا است
«ایمان به الله» و «کفر به طاغوت» دو روي یک سكه توحيدي را دربرمیگیرد و طاغوت بزرگ و رأس هرم استکبار در دنیا دولت شيطاني آمریکا است:
متاسفانه در بسیاری از بخشهای امت اسلامی ایمان به الله هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازمه ایمان است. بدون کفر به طاغوت، تمسک به عروهی وثقای الهی امکانپذیر نیست.
مصداق فوق رهبران مزدور اکثر از كشور هاي اسلامي است كه بدون استهدان آمريكا هيچ كاري را انجام نمي دهند در دوستي با آمريكا رقابت دارند و از يك اصل توحيدي كه بيزاري از طاغوت است محروم هستند.
آحاد امت اسلامی باید بدانند که اگر در دفاع و حمایت از جبهه اقصی به اعلام نفیر عام لبیک نگویند مطابق توان در حمایت مبارزان قرار نگیرند خداوند به عذاب دردناكى مجازات خواهند كرد) (الا تنفروا يعذبكم عذابا اليما).
قرآن کریم می فرماید :
و اگر گمان مى كنيد با كنار رفتن شما و پشت كردنتان به ميدان جهاد چرخ پيشرفت اسلام از كار مى افتد و فروغ آئين خدا به خاموشى مى گرايد سخت در اشتباهيد، خداوند گروهى غير از شما از افراد با ايمان و مصمم و مطيع فرمان خود را به جاى شما قرار خواهد داد) (و يستبدل قوما غيركم )
گروهى كه از هر نظر مغاير شما هستند نه تنها شخصيتشان بلكه ايمان و اراده و شهامت و فرمانبرداريشان غير از شما است
کشور های اسلامی به جای کمک به برادران مسلمانان شان به کمک دشمنان اسلام شتافتند .
بقین دارم اگر مسلمانان به اصل خویش برنگردند در دفاع از جبهه مقاومت جبهه اقصی قرار نگیرند این بلای که امروز بالای فلسطینی هاست قطعا به سراغ آنها نیز امدنی است .
یقین دارم یگانه راه نجات و عزت انسان، پناه بردن به قدرت های استعماری و برقراری رابطه با آنها نیست، بلکه پناه بردن به خدا و کمک خواستن از اوست که عزت آفرین است .
قهرمانی یحیی السنوار کمتر از صلاح الدین ایوبی نبود، مع الاسف مسلمانان او را تنها گذاشتند
امت مسله سالها جیغ و فریاد می زدند که در میان امت صلاح الدین وجود ندارد ، اما خداوند متعال صلاح الدین را موهبت بخشید، با کمال تأسف صلاح الدین ها و علی ها جبهه مقاومت را مسلمانان انها را تنها گذاشتند، تعدادی از این مجاهدان به تنهایی و گرسنه در برابر نیرو های صهیونیستی صلیبی آمریکای اشغالگر به شهادت رسیدند.
در چنین شرایط که امت اسلامی قرار گرفته ، مسله مرگ و حیات امت مطرح است بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند
جبهه مقاومت طی بیش از ۴۰۰ روز خوب مقاومت نمودند و صد ها تن از رهبران ، فرمانداهان مبارز خود را از دست دادند ،درود خدا بر شهدای غزه و لبنان ، شهیدهنیه ها و شهید نصر الله ها ..
توانا در بخش دوم از سخنرانی عوامل انحطاط جامعه اسلامی را ضعف ایمان دوری از خدا دانسته فرمود :
انسان در برابر هزاران مسئله مادى و معنوى و در ميان تمايلات حق و باطل كه از خود يا ديگران بر او عرضه مىشود، به پناهگاهى مستحکم و قلعه امن نيازمند است که همان فرار به سوى خداست .
فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوا و پرهيزگارى است. تعبیر به «فرار» در آیه 50 سورۀ مبارکۀ «ذاریات» تعبیری زیبا و لطیف است، زیرا معمولاً «فرار»، در جایى بیان مىشود که انسان، از یک طرف، با اتفاقی وحشتآور یا ناگوار روبهرو شده است و از سوى دیگر، پناهی و مکانی امن در جایی سراغ دارد؛ لذا با سرعت تمام از محل آن اتفاق و حادثۀ نامطلوب دور مىشود و به نقطۀ امن و امان روى مىآورد.
پس باید به سوی خدا فرار و هجرت کرد . چون که بیش از یک قلعه امن در عالم نیست و آن قلعه امن همان قلعه توحید است و انسان برای این که از گزند حوادث درون و بیرون برهد و مصون بماند ،باید به طرف قلعه امن فرار کند.
توانا در بخش دیگری از سخنانش گفت :
آنهای که از قلعه امن خیلی دورند باید بسیارتلاش کنند تا نزدیک شوند و کسانی که در قلعه امن الهی مستقرهستند نیز باید تلاش نمایند تا خودشان را به آن هسته مرکزی قلعه برسانند .
فرار به طرف خدا چندین درجه و مرحله دارد. جاهلان باید از جهل به علم فرار کنند و احکام و حِکَم الهی را فرا گیرند و وقتی از جهل رهیدند و به علمرسیدند، باید از علم حصولی و مفهومی فرار و به علم شهودی و حضوری راهپیدا کنند و هنگامی که از علم حصولی به علم شهودی راه یافتند؛ یعنی معلومشان، مشهود شد و «علم الیقین» آنان، «عین الیقین» شد، باز هم این فرار را ادامه دهند تا از عینالیقین به «حقالیقین» برسند و همچنین فرارشان را ادامهدهند تا این که چیزی را جز حق، مشاهده نکنند (وحدت شهود، نه وحدت وجود) .
وی گفت :
معمولا فرار در جایی گفته می شود که انسان از یک سو با موجود یا حادثه وحشتناکی روبرو شده و از سوی دیگر پناهگاهی در نقطه ای سراغ دارد، از این رو با سرعت تمام از محل حادثه دور می شود و به نقطه امن و امان پناه می آورد.
قرآن کریم از این رو خطاب می کند که همه از عذاب خدا بگریزند و به سوی رحمت بروند. از گناهان فرار کنند و به توبه و استغفار متوسل شوند.
از زشتی ها، بدی ها، بی ایمانی ها، تاریکی ها ، جهل و عذاب ابدی بگریزند و خود را در آغوش رحمت حق و سعادت قرار دهند .
فرار به سوی خدا» مقامى است از مقامات روندگان طریق محمدی (ص) و منزلى است از منازل دوستى دوستان خدا .
توانا اضافه کرد :
اگر انسان جهان را محضر خدا نداند ، قدرت خداوند را در هر چیزى مشاهده نکند، چیزهاى دیگرى را مىبیند، و هر چیزى غیر از خداوند که مورد توجه و التفات انسان قرار گیرد، متضمن نوعى شرک خفى خواهد بود.
چه شهادتى از اين برتر و بالاتر كه با خط تكوين قدرت خود را بر پيشانى همه موجودات نوشته است ، بر صفحه برگهاى درختان ، در لابلاى گلبرگها، در ميان طبقات اسرار آميز مغز، و بر روى پرده هاى ظريف چشم ، بر صفحه آسمان و بر قلب زمين ، و خلاصه بر همه چيز نشانه هاى توحيد خود را نوشته و گواهى تكوينى داده است .
خداوند در آیه ۸ سوره مزمل، به پیامبرش فرمان می دهد که باید حتما و قطعا از غیر خدا بریده و به خدا بپیوند فقط به خدا دل ببندد.
خداوند می فرماید: واذکر اسم ربّک وتبتّل إلیه تبتیلا. و نام پروردگارت را یاد کن و به سویش بریده شو، بریدنی. چنان که گفته شد، بریدن و تبتل هماره از چیزی است.
همین معنا و مفهوم در رابطه با فرار به سوی خدا مطرح است. خداوند می فرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ پس به سوى خدا بگریزید که من شما را از طرف او بیم دهنده اى آشکارم.
در این آیه نیز این که باید به سمت چه چیزی گریخت مشخص شده که همان الله است، اما بیان نشده که از چه چیزی باید گریخت. به نظر می رسد که منظور آیه فرار و گریزش از هر چیزی غیر از خدا به سوی خدا است. این بدان معناست که انسان باید همانند یک فراری از دشمن به سوی پناهگاهی به نام خدا بگریزد. پس اصل را باید وحشت از غیر و جست و جوی انس در خدا بداند.
باید از غیر خدا به سوی خدا گریخت و برید و به خدا پیوست. از این بریدن از هر آن چیزی است که انسان را از خدا غافل می کند و یاد خدا را از دل می زداید و سرگرم خود می کند. از این روست که خداوند با تاکید بر ذکر الله بر آن است تا جهت گیری را مشخص کند و راه بریدن از غیر و فرار از آن و پیوستن به خدا را تبیین کند.
توانا فرمود :
فرار به سوی خالق هستی و پناه بردن به خدا زمانی سودمند و نافع است كه انسان وارد سنگر و دژ مستحكم الهی شود، نه اينکه به تكرار و تلفظ آن قناعت ورزد، همانطور كه تكرار جمله «پناه میبرم به اين سنگر» انسان را از تير دشمن در ميدان جهاد حفظ نمیكند ، بلكه پایداری و استقامت و استفاده از فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوا و پرهيزگارى است .
بنابراین تا زمانی که انسان وصل به خالق هستی است از هر گونه آسیب مصون و محفوظ است ، نجات سیدنا ابراهیم (ع) در میان آتش نمرود ، حفاظت سیدنا موسی در کاخ فرعون ، حمایت محمد مصطفی (ص) در مکه به ویژه محاصره شیعب ابوطالب ، حضرت مریم مادر حضرت عیسی (ع) در میان امواج از تهمت های ناروا و ناجایز ، هر کدام مصداق بارز از حمایت خداوند متعال است .
مسلما رابطه انسان با خدا همچنان رابطه هواپیما با صفحه راهداراست، هوا پیما تا زمانی که رابطه آن با صفحه راهدار وصل است در امن و امان قرار دارد ، اما زمانی که این رابطه قطع شود ، زمینه سقوط را مساعد می سازد ، رابطه انسان با خالق هستی چنین است تا زمانی که این رابطه وجود دارد مورد محافظت قرار دارد و از آسیب های شیاطین انسی و جنی در امان است .
خبر گزاری فجر
نظرات بسته شده است.